loading...
دنیای خنده |دانلود|جک|اس ام اس|عکس|کلیپ|داستان|شعر|طنز|چت روم|موبایل|نرم افزار‎|‎اموزش|اهنگ|سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
امیرعلی بازدید : 211 جمعه 1390/11/28 نظرات (0)

دیشب خواب. باران را دیدم

تو به دنبال من می گشتی و من بی پروا زیر باران قدم میزدم.

زیر لب میخواندم:

باران که میبارد تو می آیی...

باران گل باران نیلوفر...

! هم چنان به دنبال من بودی

برایم عجیب بود! تنها در خواب به دنبال من هستی!

من از مهر باران سیراب میشدم و همچون ماهی بودم که تشنه آب بود.

وقتی به من رسیدی .. وقتی لبخند زدی و پیروزمندانه نگاهم کردی...

من از رویا بیدار شدم و تنها چیزی که به خاطرم آمد این بود که:

تا خوابتو می بینم میگم شاید وقتش رسیده...

هستی جوون بازدید : 255 جمعه 1390/10/23 نظرات (1)

بهش بگي دوسش داري پرو ميشه ميره
بهش بگي ازش بدت مياد نا اميد ميشه و ميره
محبت کني خوشي ميزنه زير دلش و ميره
محبت نکني ، از يکي ديگه محبت ميگيره و ميره ..
خلاصه اومده که بره
... خودتو خسته نکن

امیرعلی بازدید : 238 یکشنبه 1390/07/03 نظرات (0)

با دلم نوشتم : شب پر درد مرا می دانی؟

روز بی رنگ مرا می خوانی

برو دیگر تو فراموش کن این یاس غریب

برو در حلقه چشمان سیاهت اشک را همچو نگینی که نحیف می خورد بر صدف سنگ دلت

یار من اشک شو و لحظه ای در سوگ دلم پنهان شو

....

برای خوندن بقیه این شعر زیبا به ادامه مطلب برید

امیرعلی بازدید : 244 شنبه 1390/07/02 نظرات (0)

باز آن يار بي وفا

باز آن يار با جفا

رفته بي من اي خدا

 

باز که شده درد آشنا

من تنها يا دل شدم

او با کي شد همنوا

 

او که با من ميدميد

او که از من مي شنيد

حال رفته بي من چرا

 

راز دل شد برملا

من بي او خوابم نبرد

او با کي شد هم قبا

 

باز من ديوانه شدم

مست با بيگانه شدم

او در دلم جا خوش بکرد

 

من رسوا ترين رسوا

خوش بودم وقتي که بود

مست بودم با دلبران

 نویسنده مطلب : هستی جون                                  تایید شده توسط : امیرعلی

امیرعلی بازدید : 243 جمعه 1390/07/01 نظرات (0)

آفتاب است و بیابان چه فراغ نیست

در آن نه گیاه و نه درخت غیر آوای غرابان

دیگر بسته هر بانگی از این وادی درخت

در پس پرنده ای از گرد و غبار نقطه ای لرزد

از دور سیاه چشم اگر پیش رود

می بیند آدمی هست که می پوید راه

تنش از خستگی افتاده ز کار

بر سر و رویش بنشسته غبار

شده از تشنگی اش خشک گلو

پای عریانش مجروح ز خار

هر قدم پیش رود پای افق

چشم او بیند دریایی آب اندکی راه

چو می پیماید می کند فکر که می بیند خواب

امیرعلی بازدید : 242 دوشنبه 1390/06/21 نظرات (0)

سينه ام ز اتش دل در غـــــــم جانانه بسوخت «««»»» اتشي بود در اين خانــه كه كاشانه بسوخت

تنـــــــــــم از واسطه ي دوري دلبر بگداخت «««»»» جانم از اتش مهـــــــــر رخ جانانه بسوخت

هر كه زنجير سر زلـــــــــف پري رويي ديد «««»»» دل سودا زده اش بر مـــــن ديوانه بسوخت

سوز دل بين كه ز بس اتش اشكــــم دل شمع «««»»» دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

اشنايي نه غريب است كه دل سوز من است «««»»» چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت

خرقه ي زهد مـــــــــــــرا اب خرابات ببرد «««»»» خانـــــــــه عقل مـــــرا اتش ميخانه بسوخت

چون پياله دلــــــم از توبه كه كردم بشكست «««»»» همچو لاله جگـــرم بي مي و پيمانه بسوخت

ماجرا كم كن و بازا كه مـــــــرا مردم چشم «««»»» خرقه از سر بدر اورد و بشكـــرانه بسوخت

ترك افسانه بگو حــــــافظ و مي نوش دمي «««»»» كه نخفتيم شب و شمع به افسانـــــــه بسوخت

امیرعلی بازدید : 268 دوشنبه 1390/05/31 نظرات (0)

بــــــــــــــــه یــــــــــــــاد حســــــــــــــین پنـــــــــــــــــــــاهی...

 

 

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید

به خیالش قندم

 

یقیه تو ادامه مطلب خیلی نازه

درباره ما
Profile Pic
خوش امدید ×××××××××××××××××× خــــدایا! من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چون تویی دارم و تو همچون خودی نداری .... ×××××××××××××××××× امیدوارم که بهتون خوش بگذره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    همه در مورد وبلاگ نظر ميدن.شما چطور؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 834
  • کل نظرات : 152
  • افراد آنلاین : 195
  • تعداد اعضا : 192
  • آی پی امروز : 377
  • آی پی دیروز : 114
  • بازدید امروز : 860
  • باردید دیروز : 163
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,820
  • بازدید ماه : 1,820
  • بازدید سال : 63,589
  • بازدید کلی : 518,395