loading...
دنیای خنده |دانلود|جک|اس ام اس|عکس|کلیپ|داستان|شعر|طنز|چت روم|موبایل|نرم افزار‎|‎اموزش|اهنگ|سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
هستی جوون بازدید : 253 جمعه 1390/10/23 نظرات (1)

بهش بگي دوسش داري پرو ميشه ميره
بهش بگي ازش بدت مياد نا اميد ميشه و ميره
محبت کني خوشي ميزنه زير دلش و ميره
محبت نکني ، از يکي ديگه محبت ميگيره و ميره ..
خلاصه اومده که بره
... خودتو خسته نکن

jojobojo64 بازدید : 204 شنبه 1390/07/16 نظرات (0)
به خارزار جهان ، گل به دامنم ، با عشق

صفاي روي تو ، تقديم مي كنم ، با عشق

 درين سياهي و سردي بسان آتشگاه

هميشه گرمم ، هميشه روشنم با عشق

همين نه جان به ره دوست مي فشانم شاد

 به جان دوست ، كه غمخوار دشمنم با عشق

 به دست بسته ام اي مهربان ، نگاه مكن

 كه بيستون را از پا در افكندم ، با عشق

 دواي درد بشر يك كلام باشد و بس

 كه من براي تو فرياد مي زنم : با عشق

فریدون مشیری    
نویسنده مطلب : عسل                                         تایید شده توسط : امیرعلی     
مهــــدیه بازدید : 203 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)
پیرمردی، مفلس و برگشته بخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
 
 
 
 
ادامه مطلبو دریاب
 
 
امیرعلی بازدید : 227 یکشنبه 1390/07/03 نظرات (0)

شیرین خیال تو
 همچون شراب کهنه به رگ های خاطرم هر لحظه می دود.....
هرلحظه یادهای تورا زنده می کند
آن یادهای دور یاد گذشته ها...
 در موسم بهار کهبودم کنار تو
 برطرف جویبار میزد جوانه دانه
 گندم به کشتزار عشق من و تو نیز در آنجا جوانه زد
 یادش بخیر
 آیا به خاطر تو هم این یاد مانده است؟
 یادش بخیر....

نویسنده مطلب : هستی جوون                تایید شده توسط : امیرعلی

امیرعلی بازدید : 238 یکشنبه 1390/07/03 نظرات (0)

با دلم نوشتم : شب پر درد مرا می دانی؟

روز بی رنگ مرا می خوانی

برو دیگر تو فراموش کن این یاس غریب

برو در حلقه چشمان سیاهت اشک را همچو نگینی که نحیف می خورد بر صدف سنگ دلت

یار من اشک شو و لحظه ای در سوگ دلم پنهان شو

....

برای خوندن بقیه این شعر زیبا به ادامه مطلب برید

امیرعلی بازدید : 243 شنبه 1390/07/02 نظرات (0)

باز آن يار بي وفا

باز آن يار با جفا

رفته بي من اي خدا

 

باز که شده درد آشنا

من تنها يا دل شدم

او با کي شد همنوا

 

او که با من ميدميد

او که از من مي شنيد

حال رفته بي من چرا

 

راز دل شد برملا

من بي او خوابم نبرد

او با کي شد هم قبا

 

باز من ديوانه شدم

مست با بيگانه شدم

او در دلم جا خوش بکرد

 

من رسوا ترين رسوا

خوش بودم وقتي که بود

مست بودم با دلبران

 نویسنده مطلب : هستی جون                                  تایید شده توسط : امیرعلی

امیرعلی بازدید : 267 دوشنبه 1390/05/31 نظرات (0)

بــــــــــــــــه یــــــــــــــاد حســــــــــــــین پنـــــــــــــــــــــاهی...

 

 

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید

به خیالش قندم

 

یقیه تو ادامه مطلب خیلی نازه

درباره ما
Profile Pic
خوش امدید ×××××××××××××××××× خــــدایا! من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چون تویی دارم و تو همچون خودی نداری .... ×××××××××××××××××× امیدوارم که بهتون خوش بگذره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    همه در مورد وبلاگ نظر ميدن.شما چطور؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 834
  • کل نظرات : 152
  • افراد آنلاین : 76
  • تعداد اعضا : 192
  • آی پی امروز : 129
  • آی پی دیروز : 125
  • بازدید امروز : 179
  • باردید دیروز : 239
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 418
  • بازدید ماه : 418
  • بازدید سال : 62,187
  • بازدید کلی : 516,993