loading...
دنیای خنده |دانلود|جک|اس ام اس|عکس|کلیپ|داستان|شعر|طنز|چت روم|موبایل|نرم افزار‎|‎اموزش|اهنگ|سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
مهــــدیه بازدید : 222 یکشنبه 1390/08/15 نظرات (0)

قسمت نهم

برید ادامه مطلب

این چیه اوردی دختر خوب
اتنا خودشو لوس کردو گفت: شیرینی یه دیگه واسه کمربند ابی
-فرید- اخه دختر تو چه خنگی که سر کمربند ابی ریپ می زنی وبه خاطرش شیرینی میاری
اتنا اخم کردو گفت: اییییه اقا فرید
-فرید به تو چه .تو عرضه نداری ویولن بزنی .اصلا اتنا شیرینی رو باز کن خودمون تنهایی می خوریم
فرید- بابا ببخشید شوخی کردم
فرید با ولع بسته شیرینی رو باز کردو یه صندلی برای اتنا گذاشتم تا بشینه .خودمم کنارش پشت میز نشستم
-فرید ابروریزی نکن .بده من اون بسته رو
-کیوان جون ولش کن 2 کیلو رو که نمی تونه تنهایی بخوره
فرید سرفه ش گرفتو با هیجان گفت: کیوان جووووووون
-فرید مرض . اتنا به این نیمچه هیکل این نگاه نکن اگه بسته رو ازش نگیری تا ته می خوره
اتنا خندیدو گفت: چاق می شه بهش زن نمی دن
فرید به شوخی جعبه رو بغل اتنا گذاشتو گفت: ولش کن به یه عمر تنهایی نمی ارزه
خواستم شیرینی که روش پرتقال داشتو بردارم که اتنا گفت: کیوان مثل من بردار اونارو فرید بخوره
خنده ام گرفته بود مثل اتنا رولت برداشتم وبسته رو رومیز گذاشتم تا مشتری ها هم بخورن
فرید – ای خدا مردیم از تنهایی
اتنا خنده ش گرفته بودو با نک کفشش به زمین می زد
فرید- شاید خواهر کیوان کاری بتونه برام بکنه
اتنا- عمرا اگه کمکتون کنم اقا فرید
-جون این داداش نکبتت کمکم کن .افتاب که بره سایه دیگه نیستا
اتنا- یعنی چی؟
-اتنا زیاد به این محل نذار
اتنا- چشم
فرید-من کمک خواستما
-منم می خوام با اتنا صحبت کنما
فرید-خوب من دلم کوچیکه
اتنا – کیوان جریان خودتو بگو بعد به فرید کمک می کنم
فرید- کیوان یه دختر پیدا کردی می خوای حرفای بونجول بهش بزنی
-حرفای دلمه بونجول نیست
می خواست ادامه بده که رو به اتنا کردمو گفتم : پاشو بریم تو اتاق استراحت
فریدبا صدای بلند گفت: بی خود
اتنا- چرا؟
فرید- دو تا نامحرم تو یه اتاق مخفی ته مغازه اصلا اجازه ندارید برید .گشت ارشاد که نیست ولی من خودم پلیسم .به من نگاه کردو گفت: کیوان بهت نگفته بودم ولی من گشتم اینم کارتم
عابر بانک واز تو جیبش در اوردو نشون داد
اتنا- مسخره ی بی نمک
فرید- دستت درد نکنه ا تنا خانم اگه پلیس بودمم اینجوری می کردی
با اتنا به سمت اتاق رفتیمو در رو باز کردم .اتاق کوچیکی بود که یه قسمتش پر از بسته های کتاب بودو قسمت دیگه شو برای استراحت تمیز کرده بودیم .البته یه فرش بودو یه دست رختخواب برای وقتی که از خونه هامون قهر می کنیم
فرید- من هر 5 دقیقه بهتون سر می زنم تا شیطون تو جلدتون نره
در اتاقو بستم وبا اتنا زدیم زیر خنده
-اقا فرید خیلی خوبه ها
-اره باحاله .
بالشتو کنار دیوار گذاشتم تا اتنا تکیه بده
-ممنون خودت چی
به شوخی گفتم: می خوای با هم تکیه بدیم
در اتاق ناگهان باز شدو فرید گفت: یک اخطار گرفتی کیوان .البته حرف اتنا هم مورد داشت
-فرید گوش وایستادی؟
-من به وظیفه م می رسم
دوباره در رو بست .
اتنا- کیوان بگو دیگه من باید زودی برم خونه
-چه جوری شروع کنم
-هر جور راحتی .من درکت می کنم
-تو تا الان عاشق شدی؟
-نه
-راس می گی؟
-اره .چون خونوادم تو این مسائل سخت گیرن . اجازه ندارم از حدم پیش برم .نه اینکه اجازه ندارم عاشق شم ها نه .منظورم اینه که موقعیتی نداشتم که عاشق بشم .راستش شاید مسخره م کنی اما من دوست پسر نداشتم وتا الان با هیچ کسی صمیمی نبودم جز تو .نمی دونما اما یه نیروی باعث می شه کنارت باشم .اما می دونی که دلمو با این اروم می کنم که گاهی بهت می گم داداشی

-اهان .چه خوب .
-نمی خوای بگی ؟
ازاتنا و سبک زندگیش خوشم اومد .هم ویولن می زدو هم دوست پسر نداشت .اون واقعا ایده ال بود .اگه پانیذ نبود اون تو قلبم جا می گرفت
-داداشی نمی خوای بگی؟
-چرا می گم
وشروع کردم .از اولش گفتم اما خیلی خلاصه .وقتی حرفام تموم شد داشت فکر می کرد وساکت بود
منم سکوت کردمو به گلای سبز فرش خیره شدم
-اتنا کمکم می کنی
-معلومه که کمکت می کنم مگه من چند تا داداش دارم
-راستی داداش داری؟
-اره
-پس چرا گفتی چندتا داداش دارم
-خوب تو واتیلا می شید دوتا داداش
-اما من نه داداش دارم که کمکم کنه نه خواهری که برام دل بسوزونه
غمگین شدو انگشت سبابه شو رو صورتم کشید .تمام بدنم غرق لذت شد .یه دفعه در باز شدو اتنا دستشو کشید عقب .فرید تو چهار چوب در با شیطنت سرشو تکون دادو گفت: عجب حسی دارم من دیدم صداتون نمیاد گفتم خبری شد .که دیدم بله اونم چه خبری.اتنا خانم شما 2 تا اخطار گرفتی .کیوان تو هم همینطور چون باعثش بودی
سوییچموسمتش پرت کردم که در رو فورا بست
-خیلی رو داره
اتنا با خجالت سرشو پایین انداخت که رو بهش گفتم : حس خواهر داشتنم یه چیز دیگه س تا
خندید و صورت سرخ شده از خجالتشو بالا اورد .
-کیوان جون ببین پانیذ کجاها کلاس می ره منم چند جلسه ای اونجاها برم تا از در دوستی وارد شم
-خوب اون شنا می ره وزبان . زبانش سر کوچمونه اما سطح بندیه فکر نکنم با هم بیافتید
-من تموم کردم می خوای تو سطح اونا خودمو جا بزنم
-شرمنده ت می شم که
-حرفشم نزن داداشم
-اتنا
-
-اتنا
-عسل صدام کنی جواب می دم
خندیدمو گفتم : عسل
-جونم داداش گلم . دستشو با حالت بامزه ای زیر چونش گذاشتو گفت : منتظرم
-هیچی می خواستم بگم خیلی شیرینو خواستنی هستی
-اینو که همه می گن برای همین گفتم بگو عسل
بهم برخورد کسی جز من بهش بگه شیرین .اخم کردمو رومو ازش گرفتم
-کیوان .خوب تو هم شیرین وصد البته مردم ازاری .نمی خوای نگام کنی
با حالت بامزه ای جمله اخرشو ادا کرد داشت خندم می گرفت اما جلوی خودمو گرفتم
- خوب مگه چی گفتم
-گفتی همه بهت می گن عسل .اونوقت می گی با کسی نبودی
-خوب بابا بزرگ جونم اینا رو می گم دیگه
تازه فهمیدمو با لبخند بهش نگاه کردم .
-اتنا من کی اذیتت کردم
چشمک زدو گفت: نزدیک همیم که حیا می کنی سنگین برخورد می کنی اما شبا با اس ام اس های سرکاری ومیس کالات اذیتم می کنی
-خوب یعنی به یادتم دیگه
از جاش بلند شدو گفت : دیرم شده
-اتنا شهریه ی کلاس زبان رو من می دم
ناراحت شدو در اتاق رو باز کرد وبدون خداحافظی از کتابفروشی بیرون رفت
پشت سرش دویدم که دیدم تاکسی گرفت ورفت
-چی شد چی کردیش
-فرید خفه شو بی تربیت
-تو بد می گیری .سایه رو گفتی؟
-نه فعلا نگفتم
-واسه چی قهر کرد
گفتم : یعنی تو نشنیدی ؟
-چرا ولی تو که بد نگفتی خواستی شهریه رو بدی چون اون بخاطر تو می خواد بره

دو بار باهاش تماس گرفتم که جواب نداد تصمیم گرفتم اینقدر تماس بگیرم تا جواب بده اما اخرش گوشی رو خاموش کرد

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
خوش امدید ×××××××××××××××××× خــــدایا! من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چون تویی دارم و تو همچون خودی نداری .... ×××××××××××××××××× امیدوارم که بهتون خوش بگذره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    همه در مورد وبلاگ نظر ميدن.شما چطور؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 834
  • کل نظرات : 152
  • افراد آنلاین : 209
  • تعداد اعضا : 192
  • آی پی امروز : 417
  • آی پی دیروز : 114
  • بازدید امروز : 1,510
  • باردید دیروز : 163
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,470
  • بازدید ماه : 2,470
  • بازدید سال : 64,239
  • بازدید کلی : 519,045