نام کتاب : رایکا
نویسنده : فهیمه سلیمانی
دسته : داستان – رمان
قالب کتاب : PDF
زبان کتاب : فارسی
تعداد صفحات : 592
توجه: برای مشاهده نیاز به نرم افزار adobe reader و یا Foxit Reader می باشد.
برای دانلود به ادامه مطلب برید
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 244 | majid |
![]() |
0 | 209 | majid |
![]() |
0 | 237 | amirali |
![]() |
0 | 167 | amirali |
![]() |
0 | 162 | amirali |
![]() |
2 | 301 | amirali |
![]() |
0 | 189 | amirali |
![]() |
32 | 2308 | amirali |
![]() |
5 | 716 | cenotaph |
![]() |
0 | 193 | amirali |
![]() |
0 | 222 | amirali |
![]() |
0 | 172 | amirali |
![]() |
0 | 209 | amirali |
![]() |
0 | 431 | amirali |
![]() |
0 | 239 | amirali |
نام کتاب : رایکا
نویسنده : فهیمه سلیمانی
دسته : داستان – رمان
قالب کتاب : PDF
زبان کتاب : فارسی
تعداد صفحات : 592
توجه: برای مشاهده نیاز به نرم افزار adobe reader و یا Foxit Reader می باشد.
برای دانلود به ادامه مطلب برید
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت خرج تحصیل خود را بدست می آورد یک روز به شدت دچار تنگدستی و گرسنگی شد و فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت.
در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می آورد تصمیم گرفت از خانه بعدی تقاضای غذا کند.
با این حال وقتی دختر جوان زیبایی در را برویش گشود دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.
پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت:
برای مطالعه ادامه داستان به ادامه مطلب برید
نام کتاب : زن زیادی
نویسنده : جلال آل احمد
دسته : داستان – رمان
قالب کتاب : PDF
زبان کتاب : فارسی
تعداد صفحات : 67
بر گرفته از سایت رویان سافت
توجه: برای مشاهده نیاز به نرم افزار adobe reader و یا Foxit Reader می باشد.
برای دانلود به ادامه مطلب برید
قسمتی از رمان در ادامه مطلب
بر گرفته از سایت رویان سافت
برای دانلود به ادامه مطلب برید
دانلود رمان عشق یا رفاقت :
عشق یا رفاقت ؟ شما کدام را انتخاب میکنید؟
در این رمان داستان عشقی پاک است ...داستان وفا ...داستانی که در ان حرمت ها لب را از گفتن دوستت دارم ها باز میدارد...
و چه غم انگیز است عشق پنهان ......
چه خواهد شد؟ایا رفاقت پلی برای واژه ی رسیدن میشود یا حکمی بر دور ماندن...
دانلود در ادامه مطلب
دانلود رمان شطرنج عشق از فریده ولوی
و دوباره عشق ، و دوباره داستان تفاوت دو انسان که عطش عشق بین انان پیوند بودن بنا نهاده
و با تمام باید ها و نباید ها تنها این مهر بین انان است که سرنوشتان را رقم میزند
اما تا کی؟تا کجا؟ایا عشق در مقابل تفاوت ها سر خم میکند؟ایا جداییست حاصل نبرد بین عشق و ...
برای دانلود به ادامه مطلب برید
در روزگار قديم پادشاهي بود كه هر چه زن مي گرفت بچه گيرش نمي آمد و همين طور كه سن و سالش بالا مي رفت, غصه اش بيشتر مي شد. يك روز پادشاه نگاه كرد تو آينه و ديد موي سرش سفيد شده و صورتش چروك خورده. از ته دل آه كشيد و به وزيرش گفت «اي وزير بي نظير! عمر من دارد تمام مي شود؛ ولي هنوز فرزندي ندارم كه پس از من صاحب تاج و تختم بشود. نمي دانم چه بكنم.»
وزير گفت «اي قبلة عالم! من دختري در پردة عصمت دارم؛ اگر مايل باشيد او را به عقد شما درآورم؛ شما هم نذر و نياز كنيد و به فقرا زر و جواهر بدهيد تا بلكه لطف و كرم خدا شامل حالتان بشود و اولادي به شما بدهد.»
برای خوندن ادامه داستان کوتاه به ادامه مطلب برید
قسمت آخر
چشم مجید سیرابی دیگه رمان نمیذارم
قسمت بیست ونهم
برین ادامه مطلب
قسمت بیست و هشتم
برین ادامه مطلب
قسمت بیست و هفتم
برین ادامه مطلب
قسمت بیست و ششم
برین ادامه مطلب
قسمت بیست و پنجم
برین ادامه مطلب
قسمت بیست و چهارم
برین ادامه مطلب
قسمت بیست و سوم
بریم ادامه مطلب
قسمت بیست و دوم
برید ادامه مطلب
قسمت بیستم
برید ادامه مطلب
قسمت نوزدهم
برید ادامه مطلب
قسمت هجدهم
ادامه مطلبو دریاب
قسمت هفدهم
ادامه مطلبو دریاب
قسمت شانزدهم
ادامه مطلبودریاب
قسمت پانزدهم
برید ادامه مطلب
قسمت چهاردهم
برید ادامه مطلب
قسمت سیزدهم
برید ادامه مطلب
قسمت دوازدهم
برا خوندنش برید ادامه مطلب
قسمت یازدهم
برید ادامه مطلب
قسمت دهم
ادامه مطلبو دریاب
قسمت نهم
ببخشید اگه یکم دیر شد
برید ادامه مطلب
قسمت دوازدهم واخر
به سلامتی پرونده این یکی هم بسته شد
بدو ادامه مطلب
قسمت یازدهم
یه قسمت دیگه بیشتر نمونده
ادامه مطلبودریاب
قسمت دهم
برید ادامه مطلب
قسمت نهم
برید ادامه مطلب
قسمت هشتم
برید ادامه مطلب
قسمت هشتم
برید ادامه مطلب
قسمت هفتم
برید ادمه مطلب
قسمت هفتم
برید ادامه مطلب
قسمت ششم
برید ادامه مطلب
قسمت ششم
برید ادامه مطلب
قسمت پنجم
برید ادامه مطلب
رمان پر پرواز ( رمان برگزیده سال ۱۳۸۸ )
نویسنده : راضیه حاتمی زاده
تعداد صفحات: 508
خلاصه رمان :
پروانه در 18 سالگی توسط ثریا مدیر پرورشگاهی که در آن بزرگ شده و حق مادری به گردنش دارد به آپارتمانی لوکس و مجلل که از طرف حامی همیشه مجهول و پولدارش که از هیچ هزینه ای برای او دریغ نمیکند برده می شود تا زندگی را به تنهایی و با اتکای به نفس یاد بگیرد و همانجا میفهمد که زندگی پر از انسانهایی است که هیچ وقت نمیشناخته ، همسایه خوبی مثل ناهید خانم و نادین پسرش و دوست او فرزاد که برای اولین بار قلب پروانه را لرزاند و همچنین سپیده و حاج مهدی و از همه مهمتر حامی بزرگی چون وثوق که هر شب به حرفهای دل او از طریق چت اینترنت گوش می داد و راهنمائیش می کرد ولی اسرار زندگی پروانه ان قدر زیاد است که سالها طول می کشد تا از همه آنها مطلع شود ولی با این همه علیرغم مخالفتهای ثریا و وثوق ، پروانه با فرزاد ازدواج می کند تا ...
قسمت پنجم
برید ادامه مطلب
تعداد صفحات : 2