loading...
دنیای خنده |دانلود|جک|اس ام اس|عکس|کلیپ|داستان|شعر|طنز|چت روم|موبایل|نرم افزار‎|‎اموزش|اهنگ|سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
مهــــدیه بازدید : 204 چهارشنبه 1390/08/04 نظرات (2)

قسمت اول

برای خوندن و دانلود قسمت اول به ادامه مطلب برید

اینم خیلی باهاله رمانش

گاهی فکر می کنم گاهی می خندم گاهی فحش می دم گاهی تخس می شم اما تا الان گریه نکردم

روبه روی خانم بزرگ نشسته بودمو سعی می کردم حرفاشو گوش کنم اما مگه می شد
-ببین پسره ی شیطون یه بار دیگه تاکید می کنم پانیذ که اومد اذیتش نمی کنی .فهمیدی؟ کیوان حواست کجاست؟ باتو ام ها. اون گلدون قشنگ منو بذار سرجاش .اخر می شکنیش ها .کیوان می فهمییییییی
با فریاد خانوم بزرگ خیلی ریلکس سرمو اوردم بالا وگفتم: هان
-هان ومرض .می گم گلدونمو بذار سر جاش
-می خوام ببینمش
-کیوان به بابات می گما
-اه مامی پیری اینقدر تو کارای من دخالت نکن
-پسره ی بی تربیت به من می گی مامی پیری؟ الان ادبت می کنم
خانوم بزرگ از روی مبلش بلند شدو عصای تزئینیشو برد بالای سرش
-اون عصا به من بخوره دیگه گلدونتو نمی بینی
-ای خدا منو بکش از دست این راحت کن
-مامی پیری؟
-مامی پیری یو درد .مامی پیری یو زهر
-می گم تو می خوای ابهتتو نشون بدی چرا عین این فیلما که پیرزنا عصا می گیرن دستشون وبی خودی کلاس می یان رفتار می کنی؟ یه کم ایده به خرج بده
-کیوان می کشمت .من می دونم اخرش می کشمت
به سمت در خونه رفتم وگفتم : می رم درخت کوچیکه رو بکنم اونو به جای عصابردار .اینم ایده ای یه .برگاش باعث سلامتی پیرا می شه
بالشتو پرت کرد سمتم من جا خالی دادمو گفتم : عینکتو بزن

اه این باغم دیگه قدیمی شده .من نمی دونم این همه ماهی قرمز تو این حوض چه جوری باهم زندگی می کنن .یعنی خسته نمی شن؟با دیدن گربه ی سیاهی که بیشتر وقتا دور این حوض می پلکید لبخندی زدمو چشمام پر از شرارت شد . استین بلوزمو کشیدم بالا ومثل همیشه دستمو انداختم تو اب حوض .به به یه ماهی خوشگل توپولو کشیدم بیرون
-بیا پیشی بیا بخور وبه جون کیوان دعا کن
ماهی رو پرت کردم زمین وگربه پرید روشو کارشو ساخت
اه اه دستم بوی گند ماهی گرفت همش تقصیر این گربه هه بود یه سنگ برداشتمو پرت کردم سمت گربه هه تا ماهی زیادیش نکنه .یه میو وحشتناک کشید ودر رفت
به سنگ جلو پام ضربه زدم .اه این پانیذ چرا نمی اومد .حوصله م سر رفته .به سمت خونه رفتم .خونه خانم بزرگ قدیمی اما قشنگ بود .اتاق کم داشت اما به جاش سالن پذیرایی ونشیمنش خیلی بزرگ بود خانم بزرگ با عمه م تنها زندگی می کرد چون اقا بزرگم دو سال پیش مرد وعمرشوداد به من
در خونه رو باز کردمو دیدم خانم بزرگ داره تلویزیون می بینه
-خوبی مامی پیری
چپ چپ بهم نگاه کرد وهیچی نگفت
-وای دستام چه بوی خوبی می ده .می خوای بوش کنی مامی؟
-باز رفتی ادکلن منو خالی کردی؟
-نه بابا اخه به من میاد
-یادم نرفته اون بار به جای سوسک کش ادکلنمو خالی کردی رو سوسک
دستمو بردم سمتشو گفتم
-ان این بوی عطر توئه؟؟؟؟؟؟/
چشماش گرد شد وگفت: بمیری کیوان که ماهی های منو می کشی .تو دل نداری؟
-اخ اخ اخ گفتی دل . دارم؟
شروع کرد به جیغ کشیدن
-اینقدر تو منو اذیت می کنی پدرتو عموت اذیتم نکردن .ای خدا من از دست این چی کار کنم؟
اومدم جوابشو بدم که زنگ در مانعم شد .حتما پانیذ بود .پریدم سمت ایفونو تا تصویرشو دیدم دکمه رو زدم. مثل پلنگ پریدم تو اشپزخونه تا برای دختر عموی گلم اب بیارم .میدونم اب دوست داره
دوباره رفتم سمت در تا ازش استقبال کنم
- 1 2 3 4
در وباز کردو تا منو دید دماغشو جمع کرد
-کیوی چطوری
زمان اعمال نقشه شروع شد .اب وریختم روصورتشو گفتم : تو چی پونز
صدای جیغش کرم کرد .خانم بزرگ اومد سمتمومحکم زد پشتم .منم که بی خیال .اصلا ککم نگزید فقط ایستادم صورت پانیذ ونگاه کردم که برام خط ونشون می کشید

محلش ندادمو رفتم نشستم رو مبل مخصوص خانم بزرگو کانال عوض کردم
خانم بزرگ اومد کنترلو از دستم کشید ومنو از جاش بلند کرد

-می شکنمش
-اون گلدون بخت برگشته رو بذار سرجاش
-نمی خوام
-پسر تو الان 20 سالته باید خجالت بکشی این رفتار قباحت داره چرا اینقدر لج می کنی
-اینا دلیل نمی شه گلدونتو نشکنم
پانیذ – کیوان بیا ببین می تونی در این شیشه رو باز کنی
گلدونو گذاشتم سر جاش وفتم: چی هست؟
-شربت البالوئه .مامانم درست کرده .بازش کن تا براتون درست کنم
خانم بزرگ همین جور به ما نگاه می کرد .شیشه رو از دست پانیذ گرفتم .با یه حرکت بازش کردم
صدامو کلفت کردمو گفتم: قدرتو داشتی ضعیفه؟؟؟؟؟؟؟؟
-اییییییییشششش
شیشه رو از دستم گرفتو رفت اشپزخونه
-می خوای کمکت کنم
-همون بار قبل کافی بود
-اون که خوب بود خیلی کیف داد
قاشق وبه سمتم گرفت وگفت : چون تو شربت خانم بزرگ مگس انداختی کیف داد؟
چیزی نگفتمو از اشپزخونه زدم بیرون
مامانو بابا تا 2 ساعت دیگه می اومدنو خونه شلوغ می شد .گوشیمو از تو جیبم در اوردمو یه تک به فرید انداختم
فوری اس داد که چته؟
نوشتم : چه خبرا ؟ چی شد؟
-کجایی می ام دنبالت
ادرس خونه خانم بزرگو بلد بود .بدون اینکه به کسی چیزی بگم از خونه زدم بیرون وتا سر کوچه رفتم .به تنه درخت چسبیدم واینو اونو دید زدم
صدای موسیقی مورد علاقه ی فرید از دور می اومد .فهمیدم همین نز دیکیاس
-خوبی تو ؟ بپر بالا
-موهاتو کجا درست کردی بهت میاد؟
رفتم پیش حسام .واسه خودش استادیه .مدل موهای تو که خوبه
-اره اما فرم دادنش سخته
-مهم اینه که بهت میاد
-چی شد مخشو زدی
-اون که خدا دادی مخش زده بود
-نه بابا
-اره انگار فقط منتظر بود برم بهش پیشنهاد بدم
-چه باحال
بهش رو می دادم می پرید تو بغلم
-تجربه بدی نبود امتحان می کردی
زد زیر خنده وگفت: من که هر روز امتحان می کنم تو باید امتحان کنی
به شوخی گفتم : نه بابا چندشم می شه
-تو که بخوای برات صف می کشن . ذاتا خوش قیافه وخوش فرمی
گردنمو بالا بردمو مثل این دخترا چشمام ونازک کردمو گفتم: اقا من نامزد دارم

-اخ اخ همینمون کم بود .کیوان کمربندتو ببند
-کمربندمو بستمو ضبطو خاموش کردم
فرید ماشینو نگه داشتو افسره گفت
_کارت شناسایی .گواهینامه و….
فرید گفت : چی کنم جمله بسازم
افسر گفت: بی مزه تکراری بود
بقی زدم زیر خنده وگفتم: ایول دمت گرم افسر جون خیلی باحال اومدی
جدی نگام کرد وگفت: روتو کم کن
بلاخره مدارکو نشون دادو با پرداخت جریمه به علت سرعت بالا از شرش خلاص شدیم
با هم رفتیم پارک وشرط بستیم اگه فرید مخ ده تا دختر وبزنه بهش 30 لیتر بنزین بدم .نامرد کم نیاورد مخ یازده تا رو زد وقرار شد بهش بنزین بدم .البته من از اون نا مردترم کارت سوخت مامانمو می گیرم چون خودم که بنزین کم می یارم

=-=-=-=-=-=-=-=-=

-خوش گذشت .کاری باری چیزی نداری؟
-نه دیگه برو که خانم بزرگت منتظرته
-چی کنیم دیگه .فعلا

دیوار خونه مامان بزرگ کوتاه بود اما دورش حصار کشیده بودن .خیلی دوست داشتم از رودیوار برم اما ترسیدم لباسم پاره بشه
کلا بی خیالش شدم .همین خواستم زنگ بزنم در باز شد
-وووی کی عاشقه منه که منو دید می زنه زنگ نزده در باز می کنه
در وبستم وچند قدم جلوتر رفتم که دوباره در باز شد .سرمو تکون دادمو دوباره درو بستم
-اصلا کی منو دوست داره .اگه شانس داشتم
دوباره چند قدم رفتم که در باز شد اینبار دروبستمو یه لگد محکم بهش زدم .شیشه اش افتاد وشکست
دوباره در باز شد اما دیگه برنگشتم ببیند
در خونه رو که باز کردم هیچکی نفهمید از بس بلند حرف می زدن .
با فریاد گفتم : این گاو وگوسفندارو جمع کنید نیازی به قربانی نیست
-یه پسر بچه پرید جلو وگفت : کو؟ داو کو ؟دوسوند کو؟
-این بچه خنگ کیه؟
مامانم اروم زد تو صورتشو چیزی نگفت .
یه اقا که فکر می کرد خیلی خوشتیپه گفت: ماهان خوب منه
-من اینجا ماه نمی بینم این یه پسر زغاله
جلو باباش هلش دادمو گفتم : مرض داشتی ایفونو می زدی؟؟؟
همه سیخ نشسته بودنو هیچی نمی گفتن .مامانم وزن عموم هی لبشونو گاز می گرفتن
یه خانم که فکر کنم مامان ماهان بود گفت : پسر من خیلی هم خوشگله وهم باهوش
-به چشم شما خوشگل نباشه به چشم کی باشه؟؟؟ باهوش بودنشو که جلوتر اثبات کرد
خانم بزرگ-سحر خانم ناراحت نشید بچم شوخی می کنه
خواستم انکار کنم که بابام نافرم بهم چشم غره رفت
عمو – خوب می گفتید جناب بهاری
دوباره سر بحثشون باز شد .منم رفتم نشستم کنار گلدون خانم بزرگ که خیلی بهم حال می ده
عجب گیری افتادما .این پسره ذل زده به من
-چیه ؟ چیز عجیبی دیدی؟ چشم ابی اسمونی ندیدی؟البته تو مغزش نمی کشه .درکش برات سخته اخه ای کیو نداری
ماهان سرشو اورد پایینو با چشماش زل زد به منو بغض کرد
-من از زرزرو ها بدم میاد .گریه کنی می زنمت
چشماش درشت شد وبا تعجب به من نگاه کرد
-اینقدر با موهات ور نرو
ماهان_ می خوام مثل تو خوشگل بشه
-دوست داری؟
-اوهوم اوهوم
باشه پس به کسی نگی هاقول می دی
-اره
-برو مایع دستشویی بزن به موهات .اب نزنی ها
خندیدوبدو بدو رفت.
چقدر ساده ستا .خنگ
دیگه نمی دونستم باید چی کار کنم
خواستم بلند شم که اقای بهاری گفت: شما دوست داشتی نقش اول کدوم فیلم باشی
-حالا که نیستم چرا باید بهش فکر کنم
-افرین چه اعتقادی .حالا جوابمو بده
-من دوست دارم سیاهی لشگر تو فیلمای یونانی ها باشم .اونموقع که سربازا می دوند تو زیر پایی زدن بهشون رکورد بزنم
-این از طبع شوخ شماست یا خباثت؟
-حالا شما دوست داشتی تو اتش پس نقش روانشناسه رو داشتی .درسته؟
-اره از کجا فهمیدی چون من خودم روانشناسم
-می خواستی شغلتو بگی؟؟؟؟؟؟؟/ فهمیدم .حالا می تونم برم
-ولی خوشم اومد خیلی تیزی
بابا- یه سال جهشی خونده .هرترمم 24 واحد برمی داره .امسال ازمون ارشد داره
-فوق العادهست .
-ببینم شما دختر داری؟
زنعمو – کیوان خیلی منحرفی
-نه این اقا منحرفم می کنه با سوالاش
اقای بهاری- می خوای باهم تو دفترمن چند جلسه خصوصی صحبت کنیم؟
بهم برخورد فکر کرده کیه می خواد اخلاقمو درست کنه با حرص گفتم: بازار باز کردی؟
هیچی نگفت و سیبشو از تو بشقابش برداشت تا پوست بگیره
خانم بزرگ- اقای دکتر این کیوان من یه پارچه اقاست .خیلی بااخلاقه .منو خیلی دوست داره >مگه نه ؟ عزیزم کیوان اون گلدونو بذار سر جاش
از من تعریف کرد؟؟؟؟اطرافو نگاه کردم ببینم کیوان دیگه ای نیست که ماهان اومد تو
وای ریده به موهاش
خانم بهاری رفت سمتشو گفت : چه بلایی سرموهات اوردی ؟ چرا بوی مایع می دی؟
-خوب مایع زدم تا موهام خوشگل بشه
مامان-خانم بهاری خودتونو ناراحت نکنید بیاید راهنماییتون کنم حموم تا فوری سرشو بشورید
همین که داشتن می رفتن گفتم: واقعا پسره باهوشی یه

تلویزیونم هیچی نداشت پاشدم رفتم اتاق مخصوص مهمان که باید مال من باشه چون دوسش دارم
نمی دونستم چی کار کنم خیلی خسته بودم همش تقصیر فرید بود

وقتی چشمامو باز کردم دیدم ساعت 12 نیمه شبه .نامردا بلندم نکردن تا باهاشون غذا بخورم .صورتمو شستمو اومدم بیرون .خونواده ی اقای بهاری رفته بودنو بقیه نشسته بودن فیلم نگاه می کردن
-غذا برام مونده؟
مامان –بیدار شدی؟ اره مونده
-خودم داغ کنم؟
مامان – پانیذ اشپزخونه ست اگه نمی تونی ازش خواهش کن برات داغ کنه

__
-تنهایی؟ چی می کنی؟
-کتاب می خونم
-بازم رمان؟؟ خسته نمی شی؟؟؟؟؟چه سلیقه ضایعی داری
-همین که هست
-برام غذا داغ می کنی
-می بینی که مشغولم
-12 شبه حوصله ندارم سر به سر کسی بذارم پاشو لطف کن این غذای منو داغ کن
-باشه .پاشدم چون موقع شام نبودی غذا راحت از گلومون پایین رفت
-دفعه بعد تلافی می کنم
-کو تا دفعه بعد
-عمه کو ؟؟؟؟امشب اصلا ندیدمش
-تو اتاقشه …قراره براش خواستگار بیاد
-اه نه .اخه چرا
-باید ازدواج کنه ها
-اینو دوست داره؟
-چطور؟
-اخه اون دفعه ها اینقدر تو فکر نبوده
-اره دوسش داره
-زیر گاز وخاموش کن غذانمی خورم
-چرا ؟؟؟
-از گلوم پایین نمی ره
از اشپزخونه اومدم بیرون .خیلی ناراحت شدم چون عمه رو دوست دارم .اگه ازدواج کنه خیلی از هم فاصله می گیریم .ای کاش همیشه بچه می موندیم
شب به زور همون جا چتر انداختم .خانم بزرگ همش حرص می خورد
-اخه یه روز اینجا نباش من نفس بکشم
-اگه نباشم کی گلدون قشنگتو نگاه کنه
-کیوان با اون کاری نداشته باش می دونی که دوسش دارم
-پیری؟؟؟؟؟؟؟؟
-پیری یو
-پیری یو چی؟؟؟؟؟
-عزیزم اونو بذار سر جاش اصلا هیچ چی

======================

دانلود قسمت اول :

پسورد فایل زیپ : www.seven7.rozblog.com

لینک دانلود : DOWNLOAD

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط میثاق در تاریخ 1348/10/11 و 14:00 دقیقه ارسال شده است

سلام وبلاگ خیلی خوبی داری هرچی بگم بازم کمه دستت درد نکنه واقعا به وبلاگ من هم سر بزن و نظرتو در مورد وبلاگم بگو ممنون

این نظر توسط arash در تاریخ 1348/10/11 و 13:32 دقیقه ارسال شده است

با درود شمارا به تالار های گفتمان جامع میهن تراک دعوت میکنم.شما میتوانید با عضویت در این تالار ها به پرسش و پاسخ با مدیران این سایت و همچنین سایر کاربران سایت بپردازید تا به سوالات شما در کوتاه ترین زمان پاسخ داده شود!هرگونه سوالی در زمینه طراحی وبلاگ،سایت،ویندوز و... میتوانید مطرح کنید و از سایر مطالب سرگرم کننده بهره ببرید.همچنین میتوانید در پورتال صفحه اصلی سایت از امکانات دیگری بهره ببرید و جالب ترین نرم افزار ها را دانلود کنید.منتظرتان هستیم . www.mihantrack.com


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
خوش امدید ×××××××××××××××××× خــــدایا! من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چون تویی دارم و تو همچون خودی نداری .... ×××××××××××××××××× امیدوارم که بهتون خوش بگذره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    همه در مورد وبلاگ نظر ميدن.شما چطور؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 834
  • کل نظرات : 152
  • افراد آنلاین : 204
  • تعداد اعضا : 192
  • آی پی امروز : 419
  • آی پی دیروز : 114
  • بازدید امروز : 1,803
  • باردید دیروز : 163
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,763
  • بازدید ماه : 2,763
  • بازدید سال : 64,532
  • بازدید کلی : 519,338