loading...
دنیای خنده |دانلود|جک|اس ام اس|عکس|کلیپ|داستان|شعر|طنز|چت روم|موبایل|نرم افزار‎|‎اموزش|اهنگ|سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
مهــــدیه بازدید : 232 جمعه 1390/07/08 نظرات (0)

مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده.
مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد ( زور زد ).
دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !”

 

برید ادامه مطلب

مهــــدیه بازدید : 215 جمعه 1390/07/08 نظرات (0)

با قلبی ملایم وحساس وارد میشوید وبا یک قلب سخت وبی احساس خارج میشوید...
سه ظرف را روی آتش قرار دادیم. در یکی از ظرفها هویج در دیگری تخم مرغ و در دیگری قهوه ریختیم و پس از

ادامه مطلبو ببین

jojehordak بازدید : 167 جمعه 1390/07/08 نظرات (0)
1 - فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی خیلی از مرحله پرتی)
 
2- من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی خیلی بد هیکلی)
 
3 - من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی دلم یه جا دیگه گیره)
 
4 - تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی عجب غلطی کردم با تو دوست شدم)
 
5 - من تو دوستیمون از هیچ کاری دریغ نکردم (یعنی هر غلطی خواستم کردم)
 
6 - دیروز یه خواستگار دکتر داشتم (یعنی زودتر بیا منو بگیر )

برای خوندن بقیه به ادامه مطلب برید

نویسنده مطلب : هستی جوون                               تایید شده توسط : امیرعلی

مهــــدیه بازدید : 276 پنجشنبه 1390/07/07 نظرات (0)
پنج بار دیگه نقشه رو مرور کرد.منتظر فرصت مناسب
بود.دیگه موقع عملی کردنش بود.حرکت کرد و آروم آروم از
بین چندتا مانع رد شد.کسی نبود بلاخره رسید.تا دستش رو
دراز کرد....اون سیب زمینی ها مال شامه، ناخنک نزن
بچه.عملیات لو رفته بود.


مهــــدیه بازدید : 220 پنجشنبه 1390/07/07 نظرات (0)
دخترک طبق معمول هر روز جلوي کفش فروشي ايستاد و به کفش
هاي قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته هاي چسب
زخمي که در دست داشت خيره شد و ياد حرف پدرش افتاد :اگر
تا پايان ماه هر روز بتوني تمام چسب زخم هايت را بفروشي
آخر ماه کفش هاي قرمز رو برات مي خرم"دخترک به کفش ها
نگاه کرد و با خود گفت:يعني من بايد دعا کنم که هر روز
دست و پا يا صورت 100 نفر زخم بشه تا...و بعد شانه هايش
را بالا انداخت و راه و افتاد و گفت: نه... خدا
نکنه...اصلآ کفش نمي خوام


مهــــدیه بازدید : 241 پنجشنبه 1390/07/07 نظرات (0)
شخصی را به جهنم می بردند.در راه بر می*گشت و به عقب
خيره می*شد. ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببريد.
فرشتگان پرسيدند چرا؟پروردگار فرمود: او چند بار به عقب
نگاه کرد... او اميد به بخشش داشت..


مهــــدیه بازدید : 215 پنجشنبه 1390/07/07 نظرات (0)
امیری به شاهزاده گفت:من عاشق توام.شاهزاده گفت:زیباتر
از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .شاهزاده گفت:عاشق نیستی
!!!!عاشق به غیر نظر نمی کند .


َآزاده بازدید : 242 پنجشنبه 1390/07/07 نظرات (0)

http://s1.picofile.com/file/6239796776/70253.jpg

برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم
می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.

.

.

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

.

.

دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …

.

.

شرافت مرد هم چون بکارت یک دختر است اگر یکبار لکه دار شد دیگر جبران پذیر نیست

 

ادامه مطلب رو نگاه کن...

 

 

 

مهــــدیه بازدید : 202 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)

این قضیه واقعیت داره توی جامعه رواج پیدا میکنه
:مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه

ادامه مطلبو دریاب

مهــــدیه بازدید : 212 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)

دانش آموزی که در درسها بسیار ضعیف بود ناگهان در امتحانات نمرات بالائی آورد و با وجود اینکه در کلاس هیچ درسی را خوب نمی فهمید در امتحانات با نمرات بسیار بالا قبول می شد این مسئله باعث شک پدر شده و از پسرک علت را جستجو کرد ولی پسرک جوابی نمی داد وقتی پدر خیلی اسرار کرد پسرک از پدر خواست که قول بدهد به هیچ کس نگوید و بعد ماجرا را چنین تعریف کرد چند سال پیش کلاس اول راهنمائی بودم ....

 

 

ادامه مطلب

مهــــدیه بازدید : 228 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)

به چشم هایت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد

به دست هایت بیاموز که دست در دست هر کس نگذارد

به لب هایت بیاموز که هر کس ارزش بوسیدن ندارد

و در آخر به قلبت بیاموز که برای هر کس تپش نکند

مهــــدیه بازدید : 242 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)

۱- آنهایی که وقتی هستند، هستند وقتی که نیستند هم نیستند. حضور عمده آدمها مبتنی بر فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می شوند بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
2- آنانی که وقتی هستند، نیستند وقتی که نیستند هم نیستند (مردگانی متحرک در جهان، خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند. بی شخصیت اند و بی اعتبار، هرگز به چشم نمی آیند، مرده و زنده شان یکی است).

 

 

برو ادامه مطلب

مهــــدیه بازدید : 203 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)
پیرمردی، مفلس و برگشته بخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
 
 
 
 
ادامه مطلبو دریاب
 
 
مهــــدیه بازدید : 241 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم

مرحوم حسین پناهی
مهــــدیه بازدید : 256 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)
نابینا به ماه گفت: دوستت دارم .

ــ ماه گفت: چه طوری؟ تو که نمی بینی .

ــ نابینا گفت: چون نمی بینمت دوستت دارم .

ــ ماه گفت: چرا؟

ــ نابینا گفت: اگر می دیدمت عاشق زیباییت می شدم ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم.
امیرعلی بازدید : 285 چهارشنبه 1390/07/06 نظرات (0)

بتا تا زار چون تو دلبرستم                     بتن عود و بسینه مجمرستم

اگر جز مهر تو اندر دلم بی                    به هفتاد و دو ملت کافرستم

اگر روزی دو صد بارت بوینم                   همی مشتاق بار دیگرستم

فراق لاله رویان سوته دیلم                   وز ایشان در رگ جان نشترستم

*******************

برای خوندن ادامه این شعر زیبا به ادامه مطلب برید

مهــــدیه بازدید : 288 سه شنبه 1390/07/05 نظرات (0)
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه

شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این

عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.


ادامه مطلب رو دریاب
مهــــدیه بازدید : 232 سه شنبه 1390/07/05 نظرات (0)

پشت درب اطاق عمل نگرانی موج میزد.

بالاخره دکتر وارد شد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی …

پزشک جراح در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت :

“متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم

مهــــدیه بازدید : 213 سه شنبه 1390/07/05 نظرات (0)
زمانی پادشاه ظالم سرزمین فلان به حاکم سرزمین بحمان چنین نامه نوشت:
اگر به سرزمین شما حمله کرده و از مرز هایتان عبور کنم همه زنان و کودکان شما را قتل عام کرده خانه هایتان به آتش کشیده و مردانتان را به بردگی میگیرم...

آن حاکم در جواب، خیلی مختصر و مفید نوشت:
اگر!
امیرعلی بازدید : 193 سه شنبه 1390/07/05 نظرات (0)

ازدواج ستاره های هنری در تمام دنیا بسیار جذاب و خبر ساز است و در ایران نیز معرفی زوجهای هنری ایرانی هم برای دوستداران هنر خالی از لطف نیست.  

 اسامی زوج های هنرمند ایرانی 

 

برای دیدن اسامی این زوج های هنرمند به ادامه مطلب بروید 

تعداد صفحات : 28

درباره ما
Profile Pic
خوش امدید ×××××××××××××××××× خــــدایا! من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چون تویی دارم و تو همچون خودی نداری .... ×××××××××××××××××× امیدوارم که بهتون خوش بگذره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    همه در مورد وبلاگ نظر ميدن.شما چطور؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 834
  • کل نظرات : 152
  • افراد آنلاین : 201
  • تعداد اعضا : 192
  • آی پی امروز : 321
  • آی پی دیروز : 114
  • بازدید امروز : 564
  • باردید دیروز : 163
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,524
  • بازدید ماه : 1,524
  • بازدید سال : 63,293
  • بازدید کلی : 518,099