همچنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست
گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست
هر شبم نقش تو ماه شب چشمان منست
روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باز دست سرنوشت عشقتو تو دلم گذاشت
قصه ای که غصه ای دوباره تو چشام گذاشت
حاصل فاصله هامون غم چشای خیسم بود
حرمت عشق تو بود که رو تنهاییم پا گذاشت
من از تبار تیشهام، با من غمی هست
در ریشهام احساس درد مبهمی هست
جز زخم، این دنیا نخوردم تلخ و شیرین
آیا در آن دنیا امید مرهمی هست؟
* دوستای گلم بقیه رو در ادامه مطلب بخونید*