loading...
دنیای خنده |دانلود|جک|اس ام اس|عکس|کلیپ|داستان|شعر|طنز|چت روم|موبایل|نرم افزار‎|‎اموزش|اهنگ|سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
مهــــدیه بازدید : 243 دوشنبه 1390/08/23 نظرات (0)
با چند دختر جوان رابطه خیابانی داشتم و آنها را با وعده های دروغین خام كرده بودم. من همیشه نصیحت های مادرم را به مسخره می گرفتم و می گفتم مرا به حال خود بگذارید تا روزهای خوش جوانی ام را سپری كنم و ...! اما راست می گویند كه دست روی دست بسیار است چون با موضوعی روبه رو شدم كه فهمیدم پاكی و عفت بهترین و گران بهاترین گوهر وجود آدمی است.
برای دیدن عکس به ادامه مطلب برید
 
برید ادامه مطلب
مهــــدیه بازدید : 196 دوشنبه 1390/08/23 نظرات (0)
يه نفر داروخونه داشته، يك روز جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسك كش جديد رسيد! خلاصه بعد يك مدت يك بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسك‌كش جديد چيه؟ اين خونة ما رو سوسك سر گرفته. لره ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يك قطره چكون، بعد كشيك ميكشيد تا سو‍سكها رو بگيريد. هر سوسك رو كه گرفتيد، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازين دارو ميچكونيد، بعد از يك مدت سوسكها كور ميشن و خودشون از گشنگي ميميرن! يارو كف ميكنه، ميگه: خوب آخه اگه سوسكها رو بگيريم كه همونجا درجا مي‌كشيمشون! لره ميره تو فكر، بعد يك مدت ميگه: آره خوب، ازون راهم مِشِه!
مهــــدیه بازدید : 195 یکشنبه 1390/08/22 نظرات (0)

آدامس : تنها چیزی كه توی دهان خانم ها بند می شود
آدم خوار: انسان دوست افراطی
آدم مغرور: كسی كه اگر جلاد بخواهد گردنش را بزند بگوید : یه وجب بلند تر بزن
احمق: كسی كه دختر همسایه را در تاریكی نبوسد

 

برید ادامه مطلب

مهــــدیه بازدید : 214 چهارشنبه 1390/08/18 نظرات (0)

مسئول مرده شورخانه شب را تا دیروقت مشغول آماده کردن جنازه آقای باب برای مرسم تدفین فردا بود. مرده شور خسته ناگهان چیز جالبی کشف کرد، یکی از اعضای بدن آخای باب خیلی بزرگ بود، واقعا بزرگ!
مرده شور باخود گفت: متاسفم آقای باب من نمیتوانم اجازه بدهم که تو یک همچین عضو بزرگ و تحسین برانگیزی را با خود به گور ببری، من باید این عضو را برای آیندگان محفظت کنم.
مرده شور عضو را برید، در کیف خود قرار داد و با خود به خانه برد.
در خانه به همسر خود گفت: بیا تا یک چیز باور نکردنی به تو نشان بدهم.
زن پس بلافاصله از دیدنن عضو عجیب با ناله گفت: وای خدای من "باب" مرد!!!

مهــــدیه بازدید : 224 سه شنبه 1390/08/10 نظرات (0)

رمان پر پرواز ( رمان برگزیده سال ۱۳۸۸ )

نویسنده : راضیه حاتمی زاده

تعداد صفحات: 508

خلاصه رمان :

پروانه در 18 سالگی توسط ثریا مدیر پرورشگاهی که در آن بزرگ شده و حق مادری به گردنش دارد به آپارتمانی لوکس و مجلل که از طرف حامی همیشه مجهول و پولدارش که از هیچ هزینه ای برای او دریغ نمیکند برده می شود تا زندگی را به تنهایی و با اتکای به نفس یاد بگیرد و همانجا میفهمد که زندگی پر از انسانهایی است که هیچ وقت نمیشناخته ، همسایه خوبی مثل ناهید خانم و نادین پسرش و دوست او فرزاد که برای اولین بار قلب پروانه را لرزاند و همچنین سپیده و حاج مهدی و از همه مهمتر حامی بزرگی چون وثوق که هر شب به حرفهای دل او از طریق چت اینترنت گوش می داد و راهنمائیش می کرد ولی اسرار زندگی پروانه ان قدر زیاد است که سالها طول می کشد تا از همه آنها مطلع شود ولی با این همه علیرغم مخالفتهای ثریا و وثوق ، پروانه با فرزاد ازدواج می کند تا ...

 

قسمت پنجم

برید ادامه مطلب

مهــــدیه بازدید : 242 شنبه 1390/07/30 نظرات (0)

سلااام سلااام سلااااام

من با یه خبر توپ اومددددددددددددم

اگه گفتین چیه؟

دوئیید که امروز تفلد داریممممم

چی؟تفلد کیه؟

هان یادم رفت بگم

الان میگم صبر کنید

 

 

اگه میخوای بدونی تفلد کیه

بیاین ادامه مطلب

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
خوش امدید ×××××××××××××××××× خــــدایا! من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چون تویی دارم و تو همچون خودی نداری .... ×××××××××××××××××× امیدوارم که بهتون خوش بگذره
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    همه در مورد وبلاگ نظر ميدن.شما چطور؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 834
  • کل نظرات : 152
  • افراد آنلاین : 165
  • تعداد اعضا : 192
  • آی پی امروز : 344
  • آی پی دیروز : 114
  • بازدید امروز : 637
  • باردید دیروز : 163
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,597
  • بازدید ماه : 1,597
  • بازدید سال : 63,366
  • بازدید کلی : 518,172